چگونگی موفقیت کسب و کار در شیب

ترجیح می دهید از کوه بلندی بالا بروید و پس از رسیدن به قله شاهد مناظر زیبا باشید یا جاده ی هموار، ولی بی آب و علفی را دنبال کنید؟ احتمالا  بیشترمان دوست داریم مسیر کوه را در پیش بگیریم، ولی باید حواس مان باشد کوهی را انتخاب کنیم که تجهیزات و توان لازم برای عبور از شیب آن را داشته باشیم. همین شیب وجه تمایز کارهای ارزشمند از سایر کارهاست.

ست گادین جزء افرادی است که موفقیت یک شبه را با قاطعیت افسانه می داند و بر آن خط بطلان می کشد. به باور او، خیلی ها به افراد موفق و معتبر غبطه می خورند، ولی حاضر نیستند از شیبی که آن ها پشت سر گذاشته اند، عبور کنند و بنابراین به متوسط بودن تن در می دهند. او معتقد است هر فردی باید بهترین خودش باشد و لازمه ی آن عبور از شیب مخصوص به خودش است.

البته گاهی هم ممکن است با بن بست مواجه شویم. بن بست موقعیتی است که دائما کار می کنید و کار می کنید و کار می کنید و کار می کنید، ولی وضع خیلی تغییری نمی کند. اوضاع خیلی بهتر نمی شود، خیلی بدتر هم نمی شود. به همان شکل باقی می ماند. توصیه ی ست گادین این است در هر جایی سروکله اش پیدا شود. سوال این است که آیا جراتش را دارید، در مواجهه با بن بست متوقف شوید؟

بهترین در جهان

هانا اسمیت زن بسیار خوش شانسی است. او منشی دادگاه عالی است. او بهترین در جهان است.

سال پیش، بیش از 42 هزار نفر از دانشکده های حقوق ایالات متحده فارغ التحصیل شدند. از این میان، 37 نفر منشی دادگاه عالی شدند.

پس از گذراندن یک سال در دادگاه، شغل شان برای همیشه تضمین شده است. موسسات حقوقی برتر، به منشی های استخدام شده 200 هزار دلار یا بیشتر پاداش در زمان عقد قرار داد پرداخت می کنند. این افراد در آینده، شریک این شرکت ها، قاضی و سناتور می شوند.

در این جا، جا دارد به دو مطلب اشاره کنیم. اول اینکه هانا اسمیت اصلا خوش شانس نیست. او باهوش، متمرکز و به شکل عجیبی سخت کوش است.

و مطلب دوم؟ هر کدام از آن 42 هزار نفری که سال گذشته از دانشکنده ی حقوق فارغ التحصیل شدند می توانستند شغل هانا را داشته باشید. خیلی ها ندارند، نه به این دلیل که به اندازه ی کافی باهوش نبودند یا از خانواده ی خوبی نیامده بودند، نه، علت اینکه بیشترشان این شانس را پیدا نکرده بودند آن بود که جایی در طول راه جا زده بودند. آن ها دبیرستان، دانشگاه یا دانشکده ی حقوق را ترک نکردند، در عوض، از آرزوی بهترین بودن در جهان دست کشیده بودند، چون هزینه این کار به نظرشان بسیار بالا می آمد.

در شیب است که موفقیت رخ می دهد

اگر هنوز متوجه نشده اید، بدانید که شیب راز موفقبت است. کسانی که تصمیم می گیرند با شیب مواجه شوند، کسانی که وقت و انرژی و تلاش هایشان را سرمایه گذاری می کنند تا قاطعانه از شیب عبور کنند، در جهان بهترین می شوند. این ها، به جای اینکه سراغ کار بعدی بروند، سیستم را دگرگون می کنند و به جای اینکه کمی بهتر از میانگین عمل کنند و به داشته هایشان قانع باشند، چالش را قبول می کنند. به هردلیل، دست از مطلب نمی کشند و از شیب عبور می کنند تا به سطح بعدی برسند.

استوبورد ورزش باحالی است. این ورزش سریع و هیجان انگیز است و قینت معقولی دارد و باعث می شود خیلی باحال به نظر برسید. پس چرا تعداد ورزشکاران این رشته این قدر کم است؟ چون یادگیری مهارت های پایه در این جا هم شیب پردردسر است.

چند روز طول می کشد قلقش دست تان بیاید و در این چند روز، تقریبا له و لورده می شوید.

جا زدن آسان تر از ادامه دادن است.

کار شجاعانه آن است که مقاومت کنید و به آن طرف برسید و همه ی منافع کم یابی را به دست آورید. کار سنجیده آن است که حتی به خودمان زحمت شروع اسنورد را هم ندهیم، چون بعید است موفق شوید از شیب بگذرید و کار احمقانه آن است که شروع کنید، تمام تلاش تان را بکنید، پول و وقت زیادی هدر بدهید و درست وسط شیب جا بزنید.

عده کمی کار شجاعانه را انتخاب کنند و در نهایت بهترین می شوند. افراد مطلع احتمالا کار سنجیده را انجام می دهند و منابع شان را برای پروژه ای که واقعا مشتاق آن اند کنار می گذارند. هر دو انتخاب عالی است. اگر خواهان موفقیت هستید، باید از آخرین انتخاب که انتخاب متداول است، یعنی امتحان کردن و سپس جا زدن، دوری کند.

هشت منحنی شیب

در این جا، چند سیستم وابسته به شیپ را برمی شمارم. شیب ها در جاهایی قرار دارند که احتمال بی خیال شدن سازمان ها و افراد بیشتراست. اگر ببینید که در این شیپ ها در حال نزدیک شدن به شما هستند، احتمال اینکه دست به انتخابی بزنید بیشتراست. شاید از قبل، با آگاهی از اینکه عبور از شیب دشوار است، تصمیم بگیرید برای عبور از شیب هر کاری بکنید یا شاید پیش از رسیدن به مقصد بی خیال شوید. با این حال، اگر بناست در میانه ی شیب دست از کار بکشید، بهتر است این سفر را شروع نکنید.

شیب تولید

اینکه در گاراژ شروع به تولید چیزی کنید آسان و مفرح است. خرید قالب تزریقی، طراحی مدار مجتمع یا گسترش عملیات برای تولید در مقیاس کلان دشوار و گران است. زمان و تلاش و هزینه ی گسترش عملیات باعث ایجاد شیب می شود. شیب باعث می شود موجودی مواد در سطح پایینی بماند و افراد شجاع را که بر افزایش مقیاس تولید سرمایه گذاری می کنند از دیگران جدا می کند. آن هنرمندانی که در نمایشگاه محلی صنایع دستی زحمت می کشند تقلای شان برای این است که جسارت یا استطاعت لازم را ندارند که کارشان را به سطح بالاتری برسانند.

شیب فروش

بیشتر ایده ها زمانی شروع می شوند که یک نفر (شما) شروع به فروش آن ایده کند. فروش ایده به فروشگاه ها یا به کسب و کارها و مصرف کنندگان یا حتی به رای دهندگان. اما زمانی به یک شیب بر می خورید که باید خودتان را به نیروی فروش حرفه ای ارتقا دهید و فروش را بالا ببرید. تقریبا در هر حوزه ای، رقیبی که اول است و نیروی فروش بزرگ و تهاجمی دارد از مزیت عظیمی  بهره مند است.

شیب تحصیل

مسیر شغلی درست پس از ترک مدرسه شروع می شود. اما در اغلب موارد، زمانی به شیب برمی خورند که وقت رفتن به دنبال یادگیری چیزی جدید و باز اختراع یا بازسازی مهارت هایتان فرا رسیده است. دکتری که یک سال از زندگی اش را برای گرفتن تخصص فدا می کند پاداش کارش را دهه های بعدی می گیرد.

شیب ریسک

افراد متکی به خود، از روی تجربه، یاد می گیرند که گاهی اوقات نمی توانند فقط به اتکای درآمد جاری شان از پس تمام هزینه های کسب وکارشان برآیند اجاره کردن فضایی بزرگ تر یا سرمایه گذاری در عبور از شیب (حرکتی هوشمندانه) و سرمایه گذاری در کار بی نتیجه را می فهمند.

شیب رابطه

افراد و سازمان هایی هستند که در آینده می توانند کمک تان کنند، اما فقط در صورتی که زمان و تلاش تان را سرمایه گذاری کنید و از همین حالا با آن ها کار کنید، هرچند شاید اکنون زمان راحتی برای این کار نباشید. آن کارمند تازه کاری که از اتاق مراسلات شروع کرد و همیشه مشتاق بود برای تان پادویی کند یا تا دیروقت بماند که کمک تان کند. حالا مدیر عامل است. او در شرایط کاری دشوار با دیگران روابطی برقرار کرد که بعدها به ثمر نشست. آن آدم های کوته بینی که همیشه مشتاق لطف دیگران یا کارهای بی دردسر هستند هرگز موفق نمی شوند از شیب رابطه عبور کنند، زیرا پیش تر، در زمانی که این سرمایه گذاری کار دشواری بود و لزومی نداشت، روی این روابط سرمایه گذاری نکردند.

شیب مفهومی

برای رسیدن به این جا، از مجموعه ای از فرضیات استفاده کرده اید کنار گذاشتن این فرضیات و پذیرش مجموعه ای جدید و بزرگ تر احتمالا دقیقا همان چیزی است که برای رسیدن به سطح بعدی نیاز دارید. قهرمانانی که نهادها و صنایع را باز اختراع می کنند (از مارتین لوترکینگ گرفته تا ریچارد برنسون، از زلما واتسون جورج گرفته تا ژاکلین نووگراتز ) همگی دقیقا به همین شکل عمل کرده اند: با تلاش در شیب مفهومی و پیدا کردن راه شان به سمت دیگر

شیب غرور

وقتی فقط پای غرورتان در میان باشد، عبور از شیب آسان تر است. رها کردن کنترل و تکیه به سازمان اهرم قدرتی در اختیار شما قرار می دهد بیشتر مردم نمی توانند این کار را بکنند: نمی توانند لذت کنترل کردن یا در مرکز توجه بودن را بی خیال شوند. گرفتار آن شیب می شوند.

شیب توزیع

برخی خرده فروشان (مراکز خرید، وب) ترتیبی می دهند که توزیع محصول تان آسان شود، در حالی که برخی دیگر (مانند فروشگاه تارگت) به سرمایه گذاری سازمان تان نیاز دارند و این سرمایه گذاری ممکن است واقعا نتیجه بخش باشد اگر محصولتان را به وال مارت بدهید، احتمال اینکه فروش بالایی داشته باشید خیلی بیشتر است تا آن را روی وب عرضه کنید. چرا؟ کم یابی. همه در دنیای وب حضور دارند، اما رسیدن به وال مارت دشوار است.