بهترین کتاب های دنیا
- تهیه و ارائه نرم افزارهای سفارشی
- تجزیه و تحلیل کلیه ی اطلاعات(اکسل، دیتابیس و ...)
- تهیه و ارائه گزارشات، نمودار و داشبوردهای مدیریتی
- ارائه نرم افزارهای تحت ویندوز، وب و موبایل
- انجام امور دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی و فروش
- طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی
در این مقاله به معرفی بهترین کتاب های دنیا می پردازیم.
در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست (1913)
In Search of Lost Time by Marcel Proust
کتاب در جستجوی زمان از دست رفته (In Search of Lost Time) نوشته مارسل پروست (Marcel Proust)، بلندترین رمان جهان است که در ایران با ترجمه مهدی سحابی منتشر شده است. کتاب اول این مجموعه برای اولین بار در سال ۱۳۶۹ به بازار آمد. کتابهای دیگر نیز به تدریج ترجمه و چاپ شد و با انتشار کتاب آخر، این مجموعه سرانجام در سال ۱۳۷۸ کامل شد.
مارسل پروست خالق حماسه مدرن است و رمان در جستجوی زمان از دست رفته، سیر و سلوک انسان مدرن. این سیر و سلوک در دنیایی به وقوع میپیوندد که هنجارهای متافیزیکی آن بهکلی بر هم ریخته، ازل و ابد جابهجاشده و انسان سرگشته در آن، حقیقت مطلق را میجوید. مسیر کاوش انسان پروستی اما جادهی عرفان سنتی نیست، در اینجا هنر جانشین عرفان میشود
دن کیشوت اثر سروانتس (1605)
Don Quixote by Miguel de Cervantes
کتاب دن کیشوت (Don Quixote) یکی از زیباترین، عالیترین و بزرگترین داستانهای جهان است و به اعتقاد بسیاری بهترین رمان اسپانیایی نیز میباشد. خواندن این اثر از سروانتس (Miguel de Cervantes) ، با ترجمه درخشان و حیرتانگیز محمد قاضی برای همیشه در ذهن شما ماندگار خواهد شد. محمد قاضی این رمان را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرده است.
رمان دون کیشوت با ارائه ی ساختاری جدید و نثری جذاب و سرزنده به شکلی گسترده به عنوان اولین رمان مدرن جهان شناخته می شود. دون کیشوت آن قدر جذب داستان های عاشقانه ی شوالیه ها شده که تصمیم می گیرد خودش هم به یک جور شوالیه تبدیل شود. او به همراه خدمتکار وفادارش، سانچو پانزا، پا به انواع و اقسام ماجراجویی های جذاب می گذارد. این دو شخصیت تکرارنشدنی با یکدیگر به دور دنیا می چرخند و یکی از جاودانه ترین داستان های تاریخ را رقم می زنند. رمان دون کیشوت برای بیش از چهارصد سال است که تخیل مخاطبین را مسحور جذابیت خود ساخته و تأثیر شگرفی بر نسل های مختلف نویسندگان، از جمله دیکنز، ملویل، فاکنر و بسیاری دیگر داشته است.
دن کیشوت در اصل رمانی به زبان اسپانیایی است که ترجمه انگلیسی آن نیز در دسترس قرار دارد. این رمان زندگی فردی را به نمایش می گذارد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می گذراند. سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشته است. دن کیشوت پهلوانی خیالی و بیدستوپاست که گمان میکند شکستناپذیر است. او به سفرهایی طولانی میرود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب انجام میدهد. وی که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی می بیند.
رمان عجیبی است دن کیشوت. بسیاری آن را بهترین رمان اسپانیایی میدانند. و محمد قاضی نیز چونان زیبا ترجمه اش کرده است که بسیاری (از جمله نجف دریابندری) معتقدند خواندن ترجمه محمد قاضی روش خوبی برای آموختن ظرفیتهای زبان فارسی است.
سانتایانا نیز در اشاره ای زیبا میگوید اکثر انسانها جزو یکی از دو دسته زیر هستند:
یا همچون سانچوپانزاها به حقیقت می اندیشند و آرمانی ندارند، یا همچون دن کیشوتها، آرمانی دارند اما دیوانه اند!
دن کیشوت قهرمان خودخوانده ای است که ناگهان احساسی وی را فرا گرفته که باید به اصلاح جهان بپردازد. او در جهان جدید، سعی میکند با روشهای قدیمی (با پهلوانی و پهلوان بازی و …) زندگی کند و جهان را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کند!
داستان نشان میدهد که بازگشت به گذشته چقدر غیر ممکن است و به نوعی به استهزاء کسانی میپردازد که چنین آرزویی دارند.
دن کیشوت نماد یک دیوانه عملگراست که در حد شعور محدود خود در پی حقیقت میگردد. اما در جهانی که دیگر مانند سابق نمی اندیشد و نمی بیند، به مضحکه خاص و عام بدل میشود.
دن کیشوت را هنوز میتوان تحمل کرد. چه او احمقی حقیقت جوست. اما سخت تر از دن کیشوت، تحمل سانچو پانزا ندیم اوست که همواره او را همراهی و حمایت میکند.
انسان از سانچوپانزا ها بیشتر دلگیر میشود، چون اگر اینان نبودند، دن کیشوت ها اینگونه در توهم فرو نمی رفتند!
– محمدرضا شعبانعلی
قسمتی از متن کتاب دن کیشوت
پس از پایان این مکالمه بحث دیگری شروع شد و سوار که ویوالدو نام داشت از دن کیشوت پرسید که سبب مسافرت وی با لباس زرم، آن هم در دوره صلح کامل و در ولایتی چنین امن و امان چیست؟ دن کیشوت در جواب چنین گفت: حرفهای که من پیشه کردهام و عهد و میثاقی که من بستهام به هیچ وجه اجازه نمیدهد که من به وضعی جز این به سفر بروم. فراغت و راحت و ناز و نعمت و تفرج و تفریح برای مردم زن صفت درباری مقرر شدهاند، لیکن خستگیها و شبزندهداریها و سلاحهای زرم جز برای مردانی که جهان ایشان را به نام پهلوان سرگردان میشناسد، و این بنده ناقابل با آنکه احقر ایشانم افتخار دارم که یکی از ایشانم، به وجود نیامندهاند.
اولیس اثر جیمز جویس (1922)
Ulysses by James Joyce
اولیس رمانی است اثر جیمز جویس (James Joyce) ، نویسنده مشهور ایرلندی که در سال ۱۹۲۲در پاریس منتشر شد، این کتاب نخست به صورت پاورقی در مجله آمریکایی The Little Review از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ به چاپ رسید. در دوم فوریه سال ۱۹۲۲ این رمان به صورت کامل در پاریس و به وسیله ناشری به نام “سیلویا بیچ” به چاپ رسید. اولیس (Ulysses) یکی از آثار بسیار مهم ادبیات مدرن است.
این کتاب که سومین اثر جیمز جویس است . جویس در ابتدا این کتاب را به صورت داستانی کوتاه منتشر کرد که بخشی از مجموعهٔ دوبلینیها بود و آن را یک روز از عمر آقای بلوم در وین نام نهاده بود. ولی مدتی بعد با آمیختن یکی از شخصیتهای کتاب سیمای مرد هنرمند در جوانی به نام استفان ددالوس با آقای بلوم کتاب اولیس را نوشت. داستان اولیس ریشه در اساطیر یونانی و بخصوص اودیسهٔ هومر دارد.
اولیس شرحی است بر گذر کاراکتر اصلی آن –لئوپولد بلوم– در شهر دوبلین ، گذری که در یک روز عادی در تاریخ ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ انجام شد. عنوان این رمان اشارهای است به “اودیسه” هومر ، در واقع “اولیس” عنوان لاتینشده “اودیسه” است. شباهتها و اشارات تلویحی و همچنین آشکار زیادی بین این دو اثر وجود دارد. برای مثال میتوان شباهتهایی بین لئوپلد بلوم و دیسه ، مولی بلوم و پنلوپه ، استفان ددلاس و تلماک پیدا کرد.
اولیس رمان بزرگی است ، ۱۵۰ هزار کلمه دارد و تعداد لغاتی که در آن استفاده شده است به ۳۰ هزار کلمه میرسد ، در چاپهای مختلف بین ۶۴۴ تا ۱۰۰۰ صفحه دارد ، و به ۱۸ فصل یا اپیزود تقسیم میشود. این کتاب منشأ مناقشهها و موشکافیهای بسیاری واقع شده است ، ارزیابیهای این کتاب بین یک نوشته هرزهنگارانه تا یک اثر بزرگ ادبی متغیر است. به خاطر تکنیک مدرن “سیلان ذهنی” که در اولیس به کار رفته و نوع نوشتارش که مملو از ایهام ، طنز و کنایه است و همچنین شخصیتپردازی غنی آن ، امروزه این کتاب شاهکاری در زمینه نویسندگی مدرن تلقی میشود.
در سال ۱۹۹۹ اولیس در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار گرفت.
نسخهٔ دستنویس «اولیس» از جهت سرگشتگیها و تسلسل داستان با «ادیسه» به رقابت میپرداخت. در فوریهٔ سال ۱۹۱۸، پاوند بخش اول آنرا برای «مارگارت آندرسون» و «جین هیپ» به نیویورک فرستاد؛ آنها این بخش را در شمارهٔ ماه مارس «لیت ریو یو» چاپ کردند و به رغم اعلام خطر پاوند که ممکن است با سانسور امریکا درگیر شوند، بخشهای دیگر آنرا نیز به چاپ رساندند. در سال ۱۹۲۰ برگ احضاریهای برای «کتاب فروشی واشینگتن اسکوئر» -به دلیل فروش آن مجله- فرستاده شد. ادارهٔ پست ایالات متحده تا آنجا که توانست، نسخههای آن مجله را -که «اولیس» در آن چاپ شده بود- توقیف و ضبط کرد. سانسورچیان -به ویژه- از بخش سیزدهم «ناسیکا» به خشم آمده بودند. این مسئله با حضور سه قاضی در دادگاه «محاکمات ویژه» نیویورک، مورد رسیدگی قرار گرفت. دادگاه رای بر محکومیت متهمان داد و دو سردبیر «لیتل ریویو»، هریک به پرداخت پنجاه دلار جریمه محکوم شدند.
این وضع «هوبش» و دیگر ناشران را از چاپ «اولیس» به شکل کتاب منصرف کرد. «سیلو یا بیچ» -صاحب «کتاب فروشی شکسپیر و شرکا» در پاریس، شمارهٔ ۱۲ خیابان ادئون- راه حلی برای آن پیدا کرد. او نه سرمایه داشت ونه تجربهای در کار نشر کتاب. اما برای پیش فروش کتاب به بهای ۱۵۰ فرانک، آگهی داد و از «شاو»، «ییتس»، «پاوند»، «همینگوی»، «ژید» و… سفارشاتی دریافت کرد و در ماه فوریهٔ ۱۹۲۲، چاپ «اولیس» را در هزار نسخه آغاز کرد. «هریت ویور» -در ماه اکتبر- با استفاده از گراورهای خانم بیچ، دو هزار نسخه از کتاب را برای انتشاراتی «اگوئیست» در لندن به چاپ رسانید؛ پانصد نسخه از این چاپ به نیویورک فرستاده شد که ادارهٔ پست ایالات متحده آنها را توقیف و ضبط کرد. در سال ۱۹۲۳، هرگونه پخش و توزیع این کتاب در بریتانیای کبیر ممنوع اعلام شد. حکم توقیق این کتاب در امریکا، در ششم دسامبر۱۹۳۳، در دادگاه بخش ایالات متحده، توسط «جان مونرو وولسی» لغو شد.
«اولیس» چنان ترکیب پرپیچ و خمی از محتواها وشکلهای گوناگون دارد که جویس میبایستی دریافتن عنوانی برای آن به شدت دچار سردرگمی شده باشد. جویس عنوان کتاب را با توجه به شباهت رویدادهای یک روز (۱۶ژوئن۱۹۰۴) از زندگی «لئو پولد بلوم» در شهر دوبلین با سرگشتگیهای «ادیسه»ی هومر، پیدا کرد: ترک کردن همسرش، پنه لوپ (مولی بلوم) و پسرش، تله ماکوس (استفن دادالوس، پسر تحت سرپرستی معنوی بلوم)، جریان برخوردش با ترواییها (ضد یهودهای دوبلین)، چشم چرانیاش در پی الههٔ کالیپسو (چشمهای ناآرام بلوم در پی دختران دوبلین)، وقت گذرانیاش با لوتوس ایتر (تمایل بلوم به لذتهای جسمی زندگی و عدم تمایلش به کار مداوم)، جدالش با ائولی (رب النوع باد) و غار بادها (دفتر روزنامهای در دوبلین)، شیفتگیاش نسبت به ناسیکا (گرتی مک دوول)… و بازگشت به سوی همسرش پس از درگیریهایی دشوار و از پا درآورنده در مبارزه و عشق. جویس در پیدا کردن شباهتهای دیگری بین حماسهٔ خود و حماسهٔ هومر، لذت کودکانهای میبرد؛ البته لزومی ندارد این شباهتها را خیلی جدی بگیریم.
شخصیتهای کتاب اولیس ترکیبی پیچیده و به ظاهر تخیلیاند، اما «نشانهها»یی که به دست میدهند، همانندی بسیاری از آنان را با دوبلینیهای زمان جویس مشخص میکند. برخی ازایشان -مانند «کوسگریو» و گوگارتی- با اسامی مستعار، چنان مشخص و روشن توصیف شدهاند که گویی از نام و آوازهٔ جدید خود به شدت به خشم آمدهاند.
فیلمهایی که بر اساس اولیس ساخته شده
فکر میکنم تا به حال دو فیلم بر اساس رمان اولیس ساحته شده باشد : یکی «اولیس» به کارگردانی«جوزف استریک» که در سال ۱۹۶۷ ساخته شده است و دیگری «بلوم» به کارگردانی «شان والش» ، محصول کشور ایرلند که در سال ۲۰۰۴ اکران شده است.
گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتزجرالد (1925)
The Great Gatsby by F. Scott Fitzgerald
کتاب گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) اثر اسکات فیتز جرالد (F. Scott Fitzgerald)، رمانی فاخر از ادبیات کلاسیک امریکاست. تجدید چاپهای مکرر این کتاب در سراسر دنیا و قرار گرفتن آن در لیست صد کتاب برتر جهان گواه این ادعاست. این اثر، خاطرهایست جاویدان؛ از هوس، هرزگی، تباهی و بیقیدی که همه و همه در ثروت نهفته است.
کتاب گتسبی بزرگ با عنوان اصلی The Great Gatsby یکی از ماندگارترین و پروفروشترین کتابهای ادبیات آمریکا است. کتابی که تاکنون بیشتر از ۲۵ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
گتسبی قهرمان کتاب، مردیست خودساخته و بزرگ که چون هر انسان دیگری مجموعهای از خوبیها و بدیهاست، اما خوبیهای او بر بدیهایش رجحان دارد و بزرگترین اشتباه او لجاجت و پافشاری بر روی یک آرزوی محال از دست رفته است. گاه باید با دنیا و ناملایمات و ناخراشیدگیهای آن سازگار شد و دنیا را دور زد! کاری که گتسبی نکرد و خواست از نزدیکترین راه به مقصدش برسد و حریف دنیا نشد و زمین خورد.
داستان این رمان از زبان کاراوی روایت میشود. فردی که همسایه گتسبی بزرگ است. اما داستان کتاب با دیدار کاراوی با عموزاده خود، دِیزی و شوهرش آغاز میشود. تام که اشرافزادهای ثروتمند است زندگی تجملاتی و خوشی را در کنار همسرش تجربه میکند. در مقابل گتسبی یک جوان بسیار موفق و پولدار است و کسی از گذشته او چیزی نمیداند. این مرد جوان همواره مشغول خوشگذرانی و برگزاری مهمانیهای بزرگ و باشکوه است. مهمانیهایی که هر کسی میتواند در آنها شرکت کند و شاد باشد.
اف. اسکات. فیتس جرالد (Fitzgerald Francis Scott) در سال 1896 متولد شد. در پرینستون تحصیل کرد و در سال 1917 به ارتش پیوست. زمانی که در آلاباما مستقر بود با زلدا سایر آشنا شد و کمی بعد در نیویورک با او ازدواج کرد. زوج جوان، زیبا و مشهوری بودند و به سرعت در آن منطقهای که فیتس جرالد ” قصههای عصر جاز” را نوشت، معروف شدند. اولین رمان او “این سوی بهشت” در سال 1920 چاپ شد. نقدهای توفندهای به آن شد و موفقیت اقتصادی برای او به ارمغان آورد. او “زیبا رویان و لعنت شدگان”، “گتسبی بزرگ” و “شب دلاویز است” را به همراه چندین جلد داستان کوتاه منتشر کرد، همچنین منتخبی از دست نوشتههای اتو بیوگرافانه به نام “چنین ادعا شده” را نیز به چاپ رساند. فیتس جرالد قبل از مرگش که در سن 44 سالگی در سال 1940 اتفاق افتاد، داشت روی “آخرین قانون” کار میکرد.
در بخشی از کتاب گتسبی بزرگ میخوانیم:
همیشه آن محل به طرزی مبهم آدم را مضطرب میکرد، حتی زیر نور خیرهی کننده بعدازظهر. وقتی برگشتم به پشت سرم نگاهی انداختم دیدم که چشمهای غولپیکر دکتر تی. جی. اکلبرگ همچنان از فراز کپههای خاکستر همه چیز را زیر نظر داشت، اما یک لحظه بعد متوجه شدم که چشمهای دیگری هم کمتر از دوازده قدم آن طرفتر دارد ما را ورانداز میکند. پردهی یکی از پنجرههای بالای گاراژ کنار رفته بود و چشمهای مرتل ویلسون روی ماشین متمرکز شده بود.
جملاتی از متن کتاب گتسبی بزرگ
فیلم سینمایی
برداشتهای سینمایی چندی از این رمان، از جمله در سالهای ۱۹۲۶، ۱۹۴۹ و ۱۹۷۴ انجام شدهاست. بازیگران مشهوری همچون رابرت ردفورد در برداشت ۱۹۷۴، به کارگردانی جک کلیتون و بر اساس فیلم نامهای از فرانسیس فورد کاپولا بازی کردهاند. فیلم جدیدی از این رمان، با عنوان گتسبی بزرگ (فیلم ۲۰۱۳) و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شدهاست.
موبی دیک اثر هرمان ملویل (1851)
Moby Dick by Herman Melville
کتاب موبی دیک (Moby Dick)، اثر هرمان ملویل (Herman Melville) را معمولا قصه ای می دانند که به اتفاقات مابین یک صیاد نهنگ (وال) و بزرگترین، خونخوارترین و درنده خوترین نهنگ اقیانوس می پردازد، هرچند که این فقط ظاهر قصه است.
این کتاب در سال 1851 منتشر شد. در آن زمان، خوانندگان و منتقدان در جزئیات و حجم آن گیج شدند و زیر رگبار ابهامات و کنایات آن بی دفاع ماندند. نتیجه این شد که آن را به عنوان یک اثر حماسی دیدند و کتاب نتوانست نظر منتقدان روزگار خود را جلب کند. ملویل آن قدر زنده نماند که درخشش نام خود را در ادبیات دنیا ببیند. کتاب حاضر متن کوتاه شده ای از این شاهکار ادبیات جهان است.
رمان موبی دیک از زبان اشمایل خدمه جوان کشتی پکود روایت می شود. ملویل نبرد میان نهنگ و کاپیتان اهب را به صحنه ای از سوالات فلسفی بدل می کند. او این جدل فلسفی را در بستری از انسان های تحصیل نکرده، عامی و دنیای وحشی پیاده سازی می کند. کاپیتان اهب نمادی از اسطوره های باستان و نمونه ای کامل از قهرمان مدرن است. او رگه هایی از فاوست گوته و ادیپ شهریار را دارد که به طور جنون آمیز خود را به مسلخ مرگ می کشانند. اهب در سایه غرور و خودبزرگ پنداری خودش را خدا می پندارد و موبی دیک را تجسم شیطان در جهان مادی می داند. کاپیتان کشتی پکود که خود را مسئول نابود کردن این نیروی شیطانی می داند، به تعقیب نهنگ سفید می پردازد و همین تعقیب و گریز مجال پروراندن بحث های فلسفی ملویل در خلال داستان می شود.
موبی دیک تا دهه 1920 ناشناخته ماند. زمانی که به ارزش ادبی این کار پی برده شد، منتقدین آن را از طرفی به شاهکاری بی بدیل در قله ادبیات کلاسیک امریکا و از سوی دیگر آن را اثری جلوتر از زمان خود خواندند که تغییرات و دغدغه های عصر مدرنیته را پیش بینی کرده است. شاید در وصف موبی دیک همین بس که آن را هم تراز اولیس جیمز جویس می دانند.
میتوان «موبی دیک» را یکی از محبوبترین رمانهای ادبیات انگلیسی بهویژه در ایالات متحده دانست. هرچند که هرمان ملویل در زمان انتشار این کتاب با بیمهری مخاطبین مواجه شد و بازخورد مناسبی دریافت نکرد، اما پس از تمجید ویلیام فاکنر از کتاب، تاحدودی موردتوجه مخاطبین قرار گرفت.
بگذار باور جای حقیقت را بگیرد و میل به جای خاطره بنشیند،
من عقایدم را از نگاه به اعماق وجودم می آورم.
هرمان ملویل؛ موبی دیک
قسمتی از کتاب موبی دیک
«مرا اسماعیل صدا کنید.»
«چندین سال قبل، مهم نیست دقیقا کی، تصمیم گرفتم برای مدت کوتاهی به اطراف سفر کنم و آبهای روی کرهی زمین را ببینم. این عادتم بود، هر وقت نشانههای خاصی اعلام میکردند که ماندنم روی خشکی طولانی شده است، همین کار را میکردم.»
«همین شد که خورجینم را بستم و در امتداد رودخانه به طرف دریا راه افتادم. فکر یک ماجراجویی تازه روی اقیانوسها باعث میشد که قلبم از جا کنده شود، اما اینبار دلیل دیگری هم برای هیجانم داشتم. اینبار تصمیم گرفته بودم خلاف همیشه با کشتیهای تجاری سفر نکنم. در این سفر قصد داشتم شکار بزرگترین و قدرتمندترین موجود هستی یعنی نهنگ را امتحان کنم.»
هملت اثر ویلیام شکسپیر (1599-1601)
Hamlet by William Shakespeare
کتاب هملت (Hamlet)، نمایشنامه ای ماندگار و جریان ساز نوشته ی ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) است که در زمره ی برترین نمایشنامه های تاریخ ادبیات جهان قرار می گیرد. این نمایشنامه، ساختار داستان های «تراژدیِ انتقام» را پی می گیرد و به ماجرای انتقام گیریِ قهرمان داستان، هملت، از قاتل پدرش، کلادیوس می پردازد. کلادیوس، عموی هملت است و پس از ازدواج با مادر او، پر تخت پادشاهی دانمارک تکیه زده است.
البته داستان این نمایشنامه به این سادگی ها هم نیست و بخش عمده ی جذابیت این اثر، از تردیدها و عدم قطعیت های موجود آن ناشی می شود: ماهیت واقعی روحی که هملت می بیند چیست؟ آیا آن روح، پدر هملت است که به دنبال عدالت آمده یا شیطانی وسوسه کننده و یا فرشته ای پیام آور؟ آیا هملت دیوانه می شود یا صرفاً تظاهر به دیوانگی می کند؟ چرا وقتی هملت به یقین می رسد کلادیوس پدرش را کشته، بی درنگ اقدامی نمی کند؟ آیا مادر هملت، گرترود، به شوهر خود خیانت کرده یا در قتل او شریک بوده است؟
سخن بیشتر شخصیتها در این نمایش با واژگان فخیم ادا میشود و کلام شاه، ملکه، هملت، هوراشیو و پولونیوس ازهمه فخیمتر است؛ اما در پردهی پنجم، صحنهی یکم، دو گورکن روستاییاند که نه تنها بیان فاخر ندارند، که نویسنده برایشان بیانی عامیانه برگزیده است. این دو، به دلیل بیسوادیشان، واژهها را نادرست تلفظ میکنند و جهانبینیشان نیز محدود و خندهآور است. در برخی از نسخههای هملت، نام این دو به صورت «دلقک یک و دو» ثبت شده و آشکار است که شکسپیر این دو شخصیت را برای خنداندن گذاشته تا ذهن تماشاگر با تفریحی در این صحنه، آمادهی تحمل ضربههای تراژیک رویدادهای بعدی شود. در ترجمه نیز به ویژگی این صحنه توجه شده و گفتوگوی گورکنان، با واژههای غلط و جملههای نادرست آمده است.
داستان این نمایش نامه از آنجا آغاز میشود که هملت شاهزاده دانمارک از سفر آلمان به قصر خود در هلسینبورگ دانمارک بازمیگردد تا در مراسم خاک سپاری پدرش شرکت کند. پدرش به گونه مرموزی به قتل رسیدهاست. کسی از چندوچون قتل شاه آگاه نیست. در همان حین هملت درمییابد که مادر و عمویش باهم پیمان زناشویی بسته و هم بستر شدهاند. وسوسهها و تردیدهای هملت هنگامی آغاز میشود که روح شاه مقتول بر او نمودار میگردد. روح بازگو میکند که چگونه به دست برادر خود به قتل رسیدهاست و از هملت میخواهد انتقام این قتل مخوف و ناجوانمردانه را بازستاند. هملت در این اثنا درمییابد که پدر معشوقهاش اوفلیا نیز در قتل پدرش دست داشتهاست. اوفلیا از نقشههای هملت آگاه میشود و پس از آگاهی از مرگ پدرش مجنون میگردد و خود را در رودخانهای غرق میکند. سرانجام هملت انتقام پدر را از عمو میگیرد و در پایان نمایش هردو کشته میشوند.
ویلیام شکسپیر
در زندگی نامه ویلیام شکسپیر اینگونه آمده است: در اوایل قرن 16 میلادی در دهکده ای نزدیک شهر استراتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی می کرد. یکی از پسران او به نام «جان» در حدود سال 1551 به شهر استراتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و «ماری اردن» دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید. این زن در 26 آوریل 1564 پسری بدنیا آورد و نامش را «ویلیام» گذاشت.
این کودک به تدریج پسری فعال و شوخ و شیطان شد و به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی آموخت، ولی به علت کسادی شغل پدرناچار شد برای امرار معاش مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود دست و پا کند. گفته اند که ابتدا شاگرد قصاب شد، ولی چندان به ادبیات علاقه داشت که هنگام کشتن گوساله ها خطابه میگفت و شعر می سرود. در سال 1852، در 18سالگی، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام «آن هاتاوی» ،از اهالی دهکده مجاور شد. این دو عروسی کردند و به زودی صاحب فرزند شدند .در این ایام زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد. او به قدری تحت تأثیر هنر پیشگان سیار و هنر نمائی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیتی کسب کند و بعدا زندگی مرفه تری برای خانواده اش فراهم آورد.
پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت. در آغاز اغلب به حفاظت اسب های مشتریان مشغول بود، ولی کم کمبه درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح و تکمیل نمایشنامه های ناتمام پرداخت و خود روی صحنه آمد و نقش هایی ایفا کرد و وظایف دیگر پشت صحنه را بر عهده گرفت. این تجارب همه برای او مفید واقع شد. در همین دوره کارش را چنان با مهارت انجام میداد که حسادت هم قطاران را بر می انگیخت.شبها در ساعت فراغت همه در میکده ی «دوشیزه دریا» جمع میشدند و به خنده و تفریح و صحبت ی پرداختند. در آنجا لطیفه گویی و شوخ طبعی و بیان جذاب او اطرافیان را مسحور می ساخت. در آن دوره هنر پیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ی محترم و محبوبی تلقی نمی شد. افراد طبقه متوسط، که تحت تأثیر شدید تلقینات مذهبی قرار داشتند، آن را مخالف شئون خود می دانستند. تنها طبقه اعیان و مردم فقیر بودند که علاقه ای به نمایش و تماشا خانه نشان می دادند.
خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای.
ویلیام شکسپیر
جنگ و صلح اثر لئو تالستوی (1869)
War and Peace by Leo Tolstoy
کتاب جنگ و صلح (War and Peace)، رمانی نوشته ی لئو تولستوی (Leo Tolstoy) است که نخستین بار در سال 1867 وارد بازار نشر شد. این رمان به شکل کلی به ماجرای یورش ناپلئون به روسیه در سال 1812 می پردازد و ماجرای سه تن از شناخته شده ترین شخصیت های دنیای ادبیات را پی می گیرد: پییِر بزوخوف، فرزند نامشروع یک کُنت که در حال نبردی برای به دست آوردن ارث و میراث است و آرزوی رسیدن به آرامش روحی و معنوی را دارد؛ شاهزاده آندرِی بالکونسکی، که خانواده اش را ترک می کند تا در نبرد علیه ناپلئون شرکت داشته باشد؛ و ناتاشا روستوف، دختر زیبا و جوانِ مردی نجیب زاده که هم پییِر و هم آندرِی را شیفته ی خود کرده است. تولستوی در این شاهکار بی بدیل، شخصیت هایی متعدد و مختلف را خلق کرده که هر کدام با مشکلات منحصر به فردِ فرهنگ و پیشینه ی مختص به خودشان مواجه می شوند.
این کتاب تلخیصی از کتاب «جنگ و صلح» ترجمه کاظم انصاری است که توسط محمدرضا سرشار روایت شده است. در ابتدای کتاب خلاصه ای از قصه ارائه شده و در پی آن نویسنده تمام اجزاء داستان: شخصیتها، ساختار، نثر و پرداخت، درونمایه، را مورد بررسی و نقد قرار میدهد. اشخاص داستان در سه سطح «خانوادگی»، «اجتماعی»، «تاریخی وسیاسی»/ طول زیاد اثر/ تعدد ظاهری شخصیتها/ حجم فوق العاده اطلاعات/ پیشنگری/ مساله زمان/ برخی ابهام ها و نارسائی ها/ زوایای دید/ ساخت و بافت روایی/ شیوه معرفی اشخاص/ گفتگو(دیالوگ)ها/ تغییر حالتهای ناگهانی/ ابعاد واقعیتگرایی، در نمایش چهره جنگ/ و… از جمله مواردی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
مقدمه کتاب جنگ و صلح
4 نکتهای که خواندن جنگ و صلح را آسانتر میکند
۱۹۰ سال پیش در چنین روزی لئو تولستوی به دنیا آمد. نویسنده بزرگی که کمتر کسی در دنیا هست که اسم او به گوشش نخورده باشد و حتی اگر اهل مطالعه نباشد حداقل یکی از آثار شاهکار او را در قالب فیلم یا نمایش دیده است. کتاب جنگ و صلح یکی از بهترین و مشهورترین کتابهای اوست که با گذشت ۱۵۰ سال از زمان نوشته شدن آن، هنوز سوژه فیلمها، نمایشها و برنامههای رادیویی است و سالانه هزاران نسخه از آن در دنیا به فروش میرسد.
«جنگ و صلح» رمان نسبتا بلندی است؛ همین باعث میشود خیلیها رغبت نکنند سراغش بروند و یکی از شاهکارهای دنیا را از دست میدهند. اگر جنگ و صلح را نخواندهاید یا خواندن آن را نیمه کاره رها کردهاید، دانستن این ۴ نکته پیش از خواندن کتاب میتواند به شما کمک کند.
۱. طولانی اما نه خستهکننده
اولین چیزی که باید درباره «جنگ و صلح» بدانید این است که قرار است یک رمان بلند کلاسیک بخوانید اما نه یک رمان بلند کلاسیک خستهکننده. از آنجایی که با یک شاهکار طرف هستید، نمیتوانید اتفاقات را پیشبینی کنید و کتاب تا انتها پر از اتفاقاتی است که درست مثل زندگی، شما را غافلگیر میکند. این رمان بیش از ۵۰۰ شخصیت دارد که تقریبا ۲۰۰ نفر از آنها شخصیتهای تاریخی واقعی هستند که در صفحات جنگ و صلح زندگی میکنند. در ۱۰۰ صفحه اول کتاب، این زیاد بودن شخصیتها ممکن است شما را گیج کند. نگران نشوید و ادامه دهید. با پیش رفتن داستان این گیجی تا حد زیاد رفع میشود.
۲. جایی برای قهرمانها نیست
در کتاب جنگ و صلح هیچ قهرمانی وجود ندارد. تولستوی داستان گروهی از مردم جامعه را تعریف میکند. تولستوی قهرمانسازی را کنار گذاشته و شخصیتها آدمهای واقعی هستند با کارها و حرفهای مختلفی که گاهی ممکن است شما را خشمگین کنند و گاهی دلتان برایشان بسوزد. جنگ و صلح سعی میکند احساسات و رفتار آدمها را بفهمد و توصیف کند، اما بابت رفتار کسی عذرخواهی نمیکند، کسی را سرزنش نمیکند و شخصیتها را قضاوت نمیکند.
۳. شما با شخصیتهای پویا طرف هستید
آدمها تغییر میکنند همانطور که در دنیای واقعی تغییر میکنند. شخصیتها در کتاب جنگ و صلح چیزهای زیادی را تجربه میکنند و اتفاقات مختلفی برای آنها میافتد و در پایان کتاب شما با آدمهای کاملا متفاوتی نسبت به شروع آن طرف هستید. اعجاز جنگ و صلح در همین پویایی و تغییر انسانهاست. ناتاشا، کسی که در شروع کتاب دختری پرشروشور است و مدام عاشق میشود (!) در پایان به آدمی نسبتا منزوی و کاملا متفاوت تبدیل شدهاست.
۴. کتاب را کامل بخوانید
بعضی میگویند از قسمتهای جنگ رد شوید و فقط بخشهای صلح را بخوانید. این کار یک خیانت بزرگ است؛ به کتاب و لذتی که میتوانید از خواندن آن ببرید. کتاب را نمیتوان به بخشهایی که ارزش خواندن دارند و ندارند تقسیم کرد. جنگ و صلح را کامل بخوانید و لذت و هیجان جاری در صفحهها را از خود دریغ نکنید. انتشارات نیلوفر این کتاب را با ترجمه سروش حبیبی منتشر کرده که یکی از بهترین و قدیمیترین ترجمههای فارسی این کتاب است.این قسمت از دیجی کالا مگ می باشد.
ادیسه اثر هومر (اواخر قرن ۸ پیش از میلاد مسیح)
The Odyssey by Homer
کتاب ادیسه (The Odyssey)، شعری حماسی نوشته ی هومر (Homer) است که در حدود 720 سال قبل از میلاد مسیح نگاشته شد. هومر با خلق کتاب ادیسه، قرن ها قبل از وجود آثاری چون ارباب حلقه ها، جنگ ستارگان و هری پاتر، استانداردها و قواعد داستان های حماسی و سفرهای قهرمانانه را تعیین کرد. این کتاب که پر از شخصیت های مختلف انسانی و غیرانسانی و سرشار از حوادث هیجان انگیز است، به داستان ماجراجویی های ادیسیوس (اولیس)، پادشاه ایثاکا و قهرمان جنگ تروآ، می پردازد. در خلال داستان، این شخصیت تلاش می کند تا به خانه و نزد همسر همیشه باوفایش، پنلوپ، باز گردد. ادیسیوس در طول این مسیر شگفت انگیز با موجوداتی عجیب، هیولاهایی آدمخوار، جادوگران، سایرن ها و خدایان رو به رو می شود. اما زمانی که او بعد از ده سال سفر درنهایت به ایثاکا می رسد، درمی یابد که رنج و سختی هایش تازه شروع شده و باید همسر و کشورش را با جنگ و نبرد دوباره از آن خود سازد.
«هومر»، داستانسرا و شاعر نابینای یونانی، در نیمهی دوم قرن هشتم پیش از میلاد، این دو منظومهی حماسی بلند را حاوی ۲۸۰۰۰ شعر “هگزامتری” آفرینش کرد و نام خود را از آغازگران شعر و ادبیات اروپا ثبت نماید؛ گرچه در شهر اِزمیر (سمیرنا) واقع در غرب ترکیهی امروزی دیده به جهان گشود و طبق اسناد موجود، بیشتر عمر خود را در جزیره چیوس گذراند و در آخر نیز جزیرهی لوس میعادگاهش با مرگ گشت.
«اودیسه» زمان صلح و بازگشت قهرمانان را از جنگ «تروا» نشان می دهد و سرگذشت یکی از سران جنگ، بنام «اودیسیوس» میباشد که در سفری طولانی، ماجراهای مختلف و خطیری برای وی و همراهانش پیش آمده و در نهایت که همگان گمان به کشتهشدن وی می نمودند به وطن خود باز گشته و دست متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزند خود کوتاه مینماید. در بسیاری از زبانها «اودیسه»، سرگردانی و آوارگی معنا شده، ولی این منظومه دربارهی دریا و خشکی است و به قلمروی افسانهها میپردازد، حتی جهان زیرزمین، سیکلوپ ها، سیرن ها، خاروبدیس و سکولا را معرفی میکند.
به هرحال، «شاهنامهی فردوسی» و «ایلیاد و اودیسهی هومر» از زیباترین و عظیمترین آثار حماسی ملتهای جهان محسوب شده که در آن بین، «ایلیاد» و «اودیسه» هر دو به راستی منبع اصلی آگاهی ما دربارهی اساطیر یونان به شمار میروند و فراتر از داستانهای افسانهای از غولهایی چون آیاس و آشیل، حقایقی از تاریخ را هم در خود نهفتهاند.
«هومر»، داستانسرا و شاعر نابینای یونانی، در نیمهی دوم قرن هشتم پیش از میلاد، این دو منظومهی حماسی بلند را حاوی ۲۸۰۰۰ شعر “هگزامتری” آفرینش کرد و نام خود را از آغازگران شعر و ادبیات اروپا ثبت نماید؛ گرچه در شهر اِزمیر (سمیرنا) واقع در غرب ترکیهی امروزی دیده به جهان گشود و طبق اسناد موجود، بیشتر عمر خود را در جزیره چیوس گذراند و در آخر نیز جزیرهی لوس میعادگاهش با مرگ گشت.
از محتوای متنیِ این کتاب همین بس، که مانند «ایلیاد» منظوم بوده و شامل 24 سرود میباشد؛ البته نه به مانند «ایلیادِ» حماسی، کاملاً شاعرانه سروده شده و «استاد سعید نفیسی»، مترجم گرانقدر آن را، ملزم به استفاده از لحنی شاعرانه و زبان غزل، برای بازگرداندن آن نموده است. در مقدمهی این کتاب، استاد به مقدمهی مفصل و کاملش در «ایلیاد» اشاره کرده که می تواند قبل از شروع خواندن کتاب، خواننده را با کلیاتی از اصطلاحات و شخصیتهای اساطیر یونان آشنا کرده و خواندن آن را بس سلیستر و شیواتر نماید.
صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز (1967)
One Hundred Years of Solitude by Gabriel Garcia Marquez
رمان صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude)، یکی از جاودانه ترین آثار قرن بیستم، رمانی بسیار محبوب و موفق است که در سرتاسر جهان شناخته شده و سرآمدترین موفقیت برنده ی جایزه ی نوبل، گابریل گارسیا مارکز به حساب می آید. این رمان، داستان اوج و فرود شهر خیالی ماکوندو را از طریق تاریخچه و سرگذشت یک خانواده روایت می کند و شرحی غنی و درخشان است از زندگی و مرگ، و سرگذشت تراژیکمدی نوع بشر. در قصه ی باشکوه، مضحک، زیبا و پرزرق و برق این خانواده، می توان تمام انسانیت را به نظاره نشست؛ همان طور که می توان در تاریخ، افسانه ها و عروج و افول ماکوندو، همه ی اوضاع و احوال زندگی در آمریکای لاتین را مشاهده کرد.
موضوعاتی جهانی و همه گیر از قبیل عشق و شهوت، جنگ و انقلاب، دارایی و فقر، جوانی و سالخوردگی، گوناگونی زندگی، بی کرانگی مرگ و جست و جو برای آرامش و حقیقت، در مرکز توجه رمان صد سال تنهایی قرار دارند. مارکز، چه زمانی که درباره ی رابطه ای خیانت آمیز می نویسد و چه وقتی که در حال شرح حرص و طمع کاپیتالیسم و فساد حکومتی است، همیشه نثری ساده، موجز و خالص دارد که از ویژگی های برجسته ی یک اثر استادانه هستند. رمان صد سال تنهایی که مکررا مخاطب را با لحن جدی و طنزآمیز خود غافل گیر می کند، مسائل سیاسی، شخصی و معنوی را در هم آمیخته تا روحی جدید به کالبد قصه و قصه گویی بدمد. این اثر شگفت انگیز که به چندین و چند زبان ترجمه شده است، از شرحی بر تمام تاریخ انسان، چیزی کم ندارد.
رمان صد سال تنهایی حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار گابریل گارسیا مارکز است که به گفتهی خود او در تمام این مدت خود را در خانه حبس کرده است. جذابیت رمان صد سال تنهایی از عنوان آن آغاز میشود. عنوانی که مخاطب را با خود درگیر میکند و او به فکر فرو میبرد. تنهایی آن هم صد سال!
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) به عنوان محبوبترین نویسنده ادبیات اسپانیایىزبان پس از سروانتس از قرن هفدهم تا کنون شناخته مىشود و برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1982 میلادى است. مارکز سرخوشانه داستان خود را با ترکیب مضامین قدرگرایى، خیالى، قهرمانى و همه مفاهیم دیگرى که از کودکى در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارتا کشورِ کلمبیا با آن رشد کرده بود، درآمیخته است. مارکز با نوشتههایش عناصر خیال را وارد زندگى روزانه و عادى مردم نموده است.
کمدی الهی اثر دانته آلیگیری (1321)
The Divine Comedy by Dante Alighieri
مجموعه کتاب های کمدی الهی (The Divine Comedy)، که شامل عناوین دوزخ، برزخ و بهشت می شود، روایتی بلند در قالب شعر است که نگارش آن به قلم دانته آلیگری (Dante Alighieri)، در سال 1304 میلادی آغاز شد و تا یک سال قبل از مرگ دانته، یعنی در سال 1321 میلادی به طول انجامید. این کتاب، به شکل گسترده به عنوان برجسته ترین اثر در ادبیات ایتالیا شناخته می شود. کمدی الهی، داستان سقوط دانته به دوزخ به همراهی راهنمایی به نام ویرجیل، عروج او به برزخ و ملاقاتش با معشوقه اش و در نهایت، رسیدن او به بهشت را روایت می کند. این شاهکار بزرگ تاریخ ادبیات به مسائلی چون ایمان، آرزو و روشن ضمیری می پردازد و با ارائه ی تصاویری خیره کننده و به یاد ماندنی از دنیای بعد از مرگ، قصه ی تمثیلی شگفت آور و تکان دهنده ای از مسیر سعادتمندی بشر است.
دانته متولد شهر فلورانس است؛ شهر مشاهیر هنر و اندیشه. داوینچی، میکل آنژ و نیکولو ماکیاولی، تنها سه همشهری مشهور دانته بهحساب میآیند. فلورانس، مهد هنر و فلسفه، به پرورش مشاهیری مانند دانته، عادت دارد. اما این شهر با دانته چنان مهربان نبوده است.